معرفی Berachain (براچِین) – بلاک‌چین لایه ۱ با مدل سه‌توکنی و اثبات نقدینگی

berachain

Berachain یک بلاک‌چین لایه اول (Layer 1) جدید و منحصربه‌فرد است که با هدف تقویت امور مالی غیرمتمرکز (DeFi) طراحی شده است. این شبکه از مکانیزم اجماع نوآورانه‌ای به نام اثبات نقدینگی (Proof-of-Liquidity یا PoL) بهره می‌برد تا منافع کاربران، اعتبارسنج‌ها و برنامه‌های غیرمتمرکز را همسو کند. Berachain کاملاً با ماشین مجازی اتریوم (EVM) سازگار است و به توسعه‌دهندگان اجازه می‌دهد قراردادهای هوشمند اتریوم را بدون تغییر روی این زنجیره اجرا کنند. با جداسازی وظایف کلیدی شبکه بین سه توکن جداگانه، Berachain تلاش می‌کند مشکلاتی مانند کارمزدهای بالا و کمبود نقدینگی بومی را که در بلاک‌چین‌های سنتی دیده می‌شود، برطرف کند. نتیجه این طراحی، تراکنش‌های سریع‌تر و ارزان‌تر و یک اکوسیستم پایدارتر است که در آن تأمین‌کنندگان نقدینگی نیز به اندازه اعتبارسنج‌ها پاداش می‌گیرند.



Berachain در سال‌های اخیر با جامعه پویا و تم فرهنگی خود (تمسخر‌آمیز خرس‌ها و میم‌ها) توانسته توجه زیادی را جلب کند. این پروژه با جذب سرمایه قابل‌توجه و راه‌اندازی چندین مرحله تست‌نت عمومی، جامعه‌ای پرتعداد را پیش از راه‌اندازی مین‌نت گرد هم آورده است. مین‌نت Berachain در فوریه ۲۰۲۵ راه‌اندازی شد و پیش از آغاز، کاربران بیش از ۳٫۱ میلیارد دلار نقدینگی در پلتفرم پیش‌راه‌اندازی آن سپرده‌گذاری کردند که باعث شد Berachain پیش از شروع رسمی، از نظر ارزش قفل‌شده (TVL) در رتبه هشتم شبکه‌ها قرار گیرد. این استقبال گسترده، نشان‌دهنده هیجان کاربران برای بهره‌گیری از مدل منحصربه‌فرد این شبکه است.

مدل سه‌توکنی Berachain چیست؟

یکی از ویژگی‌های کلیدی Berachain، سیستم سه‌توکنی آن است که وظایف گوناگون شبکه را میان سه توکن داخلی تقسیم می‌کند. در حالی که بسیاری از بلاک‌چین‌ها (مانند اتریوم) از یک توکن واحد برای گس، استیکینگ، حاکمیت و پاداش‌ها استفاده می‌کنند، Berachain این وظایف را تفکیک کرده است. مدل سه‌توکنی Berachain شامل موارد زیر است:

توکن BERA – سوخت شبکه و توکن گس

BERA توکن اصلی شبکه Berachain است که نقش سوخت یا گس را ایفا می‌کند. انجام هر تراکنش یا تعامل با قراردادهای هوشمند در Berachain مستلزم پرداخت کارمزد گس در قالب BERA است. این توکن معادل اتر در شبکه اتریوم عمل می‌کند و برای حفظ پایداری اقتصاد شبکه، کارمزدهای پرداخت‌شده در BERA معمولاً سوزانده می‌شوند (از چرخه خارج می‌گردند).

علاوه بر پرداخت کارمزد تراکنش، BERA برای استیکینگ و تأمین امنیت شبکه نیز به‌کار می‌رود. اعتبارسنج‌های (Validators) شبکه BERA را استیک می‌کنند تا در فرآیند اجماع شرکت کرده و بلاک‌های جدید را تولید کنند. هرچه میزان BERA استیک‌شده توسط یک اعتبارسنج بیشتر باشد، شانس بیشتری برای انتخاب‌شدن جهت تولید بلاک دارد. عرضه اولیه BERA در زمان راه‌اندازی ۵۰۰ میلیون واحد بود که بین تیم توسعه، سرمایه‌گذاران و جامعه اختصاص یافت و بخش بزرگی از آن تحت برنامه‌های واگذاری طولانی‌مدت قفل شده است. این ساختار توکن تضمین می‌کند که BERA به‌عنوان ستون فقرات امنیت و عملیات شبکه عمل کند.

توکن BGT – توکن حاکمیتی غیرقابل انتقال

BGT (Bera Governance Token) توکن حاکمیتی شبکه Berachain است که طراحی آن کاملاً متفاوت از توکن‌های گاورننس مرسوم در سایر پروژه‌ها است. BGT قابل انتقال یا خرید و فروش در صرافی‌ها نیست؛ بلکه تنها می‌توان آن را از طریق مشارکت فعال در اکوسیستم Berachain به‌دست آورد. این توکن به افرادی اعطا می‌شود که در سازوکار اثبات نقدینگی مشارکت می‌کنند – به عنوان مثال تأمین‌کنندگان نقدینگی در استخرهای مشخص‌شده dAppهای براچین، که با استیک کردن توکن‌های LP خود در قراردادهای ویژه (Reward Vaults) به تدریج BGT کسب می‌کنند. حتی امکان دارد کاربران از طریق پلتفرم‌های وام‌دهی خاصی با وثیقه‌گذاری دارایی‌ها (مثلاً قرض‌گرفتن HONEY) نیز واجد دریافت BGT شوند.

نقش BGT در شبکه دو جنبه اصلی دارد: اول، حاکمیت پروتکل و تصمیم‌گیری‌ها. دارندگان BGT می‌توانند در رأی‌گیری‌های آن‌چین درباره تغییرات پروتکل، پارامترهای شبکه و تخصیص منابع مشارکت کنند. دوم، BGT برای تقویت (delegation) اعتبارسنج‌ها به‌کار می‌رود. هر دارنده BGT می‌تواند توکن‌های BGT خود را به یک اعتبارسنج دلخواه اختصاص دهد (delegate) تا به آن اعتبارسنج وزن حاکمیتی بیشتری بدهد. اعتبارسنج‌ها بر اساس میزان BGT اختصاص‌یافته به آن‌ها می‌توانند در هر بلاک BGT بیشتری منتشر کنند و این BGTهای تازه‌منتشرشده را به استخرهای نقدینگی مختلف (بر اساس سیاست‌های حاکمیتی) هدایت نمایند. به بیان ساده، با اختصاص BGT به یک اعتبارسنج، آن اعتبارسنج قدرت می‌یابد پاداش‌های BGT بیشتری را به استخر یا dApp موردنظر شما تخصیص دهد؛ بدین ترتیب نوعی ارتباط مستقیم میان تأمین‌کنندگان نقدینگی و اعتبارسنج‌ها شکل می‌گیرد که در آن هر دو طرف منتفع می‌شوند.

با توجه به غیرقابل انتقال بودن BGT، ممکن است این سؤال پیش بیاید که چگونه دارنده BGT در صورت نیاز می‌تواند از ارزش آن بهره‌مند شود. Berachain راهکاری برای خروج فراهم کرده است: کاربران می‌توانند توکن BGT خود را به‌صورت دائمی و غیرقابل‌بازگشت بسوزانند و معادل یک‌به‌یک آن BERA دریافت کنند. این بدان معناست که اگرچه BGT مستقیماً در بازار معامله نمی‌شود، اما همواره امکان تبدیل آن به BERA (توکن قابل معامله) وجود دارد. البته این تبدیل یک‌طرفه است و کاربری که BGT خود را بسوزاند، در آینده برای بازگشت به موقعیت حاکمیتی باید دوباره از ابتدا BGT را از طریق فعالیت در شبکه به‌دست آورد. این ویژگی به دارندگان BGT اجازه می‌دهد هر زمان تمایل داشتند از شبکه خارج شده و سهم خود را نقد کنند، در حالی که همچنان ماهیت حاکمیتی غیرقابل انتقال BGT حفظ می‌شود.

توکن HONEY – استیبل‌کوین بومی شبکه

HONEY سومین توکن اصلی Berachain و استیبل‌کوین بومی این شبکه است. HONEY به‌صورت نرم‌افزاری به ارزش دلار آمریکا (Soft-Pegged to USD) متصل است و هدف آن فراهم‌کردن وسیله مبادله پایدار برای کاربران داخل و حتی خارج از اکوسیستم Berachain است. این استیبل‌کوین به‌طور کامل توسط ذخایر وثیقه پشتیبانی می‌شود و از این رو، برخلاف استیبل‌کوین‌های الگوریتمی، ثبات خود را از طریق وثیقه‌گذاری دارایی‌های معتبر (مانند سایر استیبل‌کوین‌های مطرح USD) حفظ می‌کند.

کاربران می‌توانند HONEY را به دو روش اصلی به‌دست آورند: یا با مینت‌کردن (ضرب) آن از طریق سپرده‌گذاری وثیقه در پلتفرم مخصوص این توکن (که احتمالاً شامل استیبل‌کوین‌های محبوبی چون USDC و USDT می‌شود)، یا با مبادله دارایی‌های دیگر با HONEY در صرافی‌های غیرمتمرکز مستقر بر Berachain (مانند BeraSwap و سایر DEXهای شبکه). نرخ‌ها و نسبت‌های ضرب HONEY برای انواع وثیقه توسط حاکمیت BGT قابل تنظیم است تا ریسک سیستم مهار شود. به لطف پشتوانه متنوع و نظارت جامعه، HONEY به عنوان یک دارایی پایدار و مطمئن در تراکنش‌های روزمره اکوسیستم Berachain عمل می‌کند. همچنین HONEY نقشی کلیدی در پروتکل‌های DeFi این شبکه (از قبیل پلتفرم‌های وام‌دهی و استخرهای نقدینگی) ایفا می‌کند و انگیزه‌ای برای مشارکت و استیکینگ ایجاد می‌کند. به عنوان مثال، بخشی از کارمزدها یا پاداش‌های برخی ولت‌ها ممکن است در قالب HONEY پرداخت شود تا با توزیع یک دارایی پایدار، سود کاربران تثبیت گردد.

در مجموع، مدل سه‌توکنی Berachain با تخصیص وظایف گس، امنیت، حاکمیت و ثبات به سه توکن BERA، BGT و HONEY توانسته تعادلی ایجاد کند که منجر به کارمزدهای پایین‌تر، حاکمیت مؤثرتر و نقدینگی پایدارتر در شبکه می‌شود. این تفکیک هوشمندانه همچنین مشکل متداول در بلاک‌چین‌های تک‌توکنی را برطرف می‌کند؛ برای مثال، در اتریوم افزایش میزان اتر استیک‌شده می‌تواند عرضه در گردش را کاهش داده و کارمزد گس را به علت کمبود عرضه گران‌تر کند، اما در Berachain به‌دلیل جدا بودن توکن گس (BERA) از توکن استیکینگ/حاکمیتی (BGT)، استیکینگ تأثیری بر هزینه تراکنش‌ها ندارد و کاربران می‌توانند بدون نگرانی از افزایش کارمزد، در امنیت شبکه مشارکت کنند.

سازوکار Proof-of-Liquidity و تفاوت آن با Proof-of-Stake

اثبات نقدینگی (PoL) مکانیزم اجماع نوینی است که قلب تپنده شبکه Berachain به شمار می‌رود. برای درک تفاوت آن، ابتدا نگاهی به اثبات سهام (PoS) سنتی می‌اندازیم و سپس PoL را مقایسه می‌کنیم:

سازوکار Proof-of-Liquidity
  • اثبات سهام (PoS): در زنجیره‌هایی مانند اتریوم، اعتبارسنج‌ها با استیک کردن مستقیم توکن اصلی شبکه (مثلاً ETH) امنیت شبکه را تأمین می‌کنند. به‌عنوان پاداش این کار، شبکه توکن بیشتری از همان نوع (ETH) به اعتبارسنج‌ها می‌دهد. هرچه کسی توکن بیشتری داشته باشد و استیک کند، پاداش بیشتری هم می‌گیرد و دارایی‌اش بیشتر رشد می‌کند. این مدل گرچه امنیت شبکه را تأمین می‌کند، اما متمرکزتر شدن شبکه در بلندمدت را به‌دنبال دارد، چون «دارندگان بزرگ توکن بزرگ‌تر می‌شوند» و کنترل بیشتری می‌یابند. همچنین در PoS پاداش‌ها عمدتاً نصیب اعتبارسنج‌ها می‌شود، در حالی که فعالیت و کارمزدها را اپلیکیشن‌های غیرمتمرکز و کاربران ایجاد کرده‌اند.
  • اثبات نقدینگی (PoL): Berachain به‌جای تکیه صرف بر استیکینگ توکن اصلی، از مشارکت در تأمین نقدینگی به عنوان ستون امنیت و پاداش‌دهی استفاده می‌کند. در PoL، کاربران دارایی‌های خود را در استخرهای نقدینگی dAppهای شبکه قرار می‌دهند و در ازای آن توکن حاکمیتی BGT دریافت می‌کنند. به بیان دیگر، این اعتبارسنج‌ها نیستند که مستقیماً بیشتر توکن اصلی را کسب می‌کنند، بلکه تأمین‌کنندگان نقدینگی هستند که با دریافت BGT پاداش می‌گیرند و همزمان به امنیت و کارایی شبکه کمک می‌کنند. نقش اعتبارسنج‌ها در PoL علاوه بر استیکینگ BERA، تخصیص دادن پاداش‌های BGT به استخرهای نقدینگی است؛ آن‌ها تعیین می‌کنند کدام پروتکل‌ها و استخرها چه مقدار از انتشار BGT در هر بلاک را دریافت کنند. این بدان معناست که پروژه‌های DeFi و توسعه‌دهندگان مستقل می‌توانند با ایجاد استخرهای نقدینگی که به امنیت شبکه کمک می‌کند، منابع مالی از سمت اعتبارسنج‌ها جذب کنند و کاربران را با پاداش BGT به مشارکت ترغیب نمایند.

در مدل PoL، همسویی منافع بی‌سابقه‌ای میان لایه‌ی زیرساخت (اعتبارسنج‌ها) و لایه‌ی کاربرد (dAppها و تأمین‌کنندگان نقدینگی) ایجاد شده است. هر دو گروه برای پایداری و رشد شبکه تلاش می‌کنند و هر دو نیز پاداش می‌گیرند. این رویکرد همچنین خطر تمرکز را کاهش می‌دهد؛ زیرا به‌جای آنکه صرفاً سهام‌داران بزرگ‌تر قدرت را در دست داشته باشند، نقدینگی فعال که توسط طیف وسیعی از کاربران فراهم می‌شود، به امنیت و حاکمیت شبکه تبدیل می‌گردد. به طور خلاصه، در Berachain هم اعتبارسنج‌ها با استیکینگ BERA شبکه را ایمن می‌کنند و هم کاربران عادی با تأمین سرمایه در پروتکل‌ها، آن امنیت و فعالیت اقتصادی را تقویت می‌کنند و مستقیماً پاداش می‌گیرند. این تفاوت بنیادین PoL با PoS است که Berachain را از بلاک‌چین‌های نسل قبل متمایز می‌کند.

مقایسه Berachain با اتریوم و سولانا

یکی از پرسش‌های رایج این است که Berachain در مقایسه با بلاک‌چین‌های مطرحی مانند اتریوم و سولانا چه مزایا و معایبی دارد؟ در جدول زیر، این سه شبکه را از نظر مدل اجماع، تجربه کاربری (سرعت و هزینه)، مدل توکنی/حاکمیتی و سهولت توسعه مقایسه کرده‌ایم:

ویژگی‌هاBerachain (Proof-of-Liquidity)اتریوم (Ethereum, Proof-of-Stake)سولانا (Solana, PoS + PoH)
مدل اجماعاثبات نقدینگی – اعتبارسنج‌ها BERA استیک می‌کنند و پاداش‌ها در قالب BGT بین تأمین‌کنندگان نقدینگی توزیع می‌شود. این مدل امنیت شبکه را به تأمین نقدینگی گره می‌زند و منافع ولیدیتورها و dAppها را همسو می‌کند.اثبات سهام – اعتبارسنج‌ها با استیک کردن ETH زنجیره را ایمن می‌کنند و پاداش بلاک را به صورت ETH دریافت می‌کنند. امنیت شبکه وابسته به سهام‌گذاری مستقیم توکن بومی است؛ پاداش‌ها عمدتاً به استیک‌کنندگان می‌رسد.اثبات سهام با اثبات تاریخ – ترکیب PoS با مکانیزم Proof-of-History برای زمان‌بندی تراکنش‌ها. اعتبارسنج‌ها SOL را استیک می‌کنند و شبکه به‌سرعت تراکنش‌ها را زمان‌مهر می‌کند. PoH باعث افزایش سرعت اجماع شده و سولانا را برای کاربردهای با توان بالا مناسب کرده است.
سرعت پردازش و نهایی‌شدندارای کارایی بالا با زمان بلاک چند ثانیه و نهایی‌شدن سریع (استفاده از Tendermint BFT در بستر Cosmos) که نهایی‌شدن بلاک‌ها را قطعی (فورک‌ناپذیر) می‌کند. در نتیجه تراکنش‌ها در چند ثانیه به قطعیت می‌رسند.زمان بلاک متوسط ~۱۲ ثانیه (در حال حاضر) و برای رسیدن به قطعیت نهایی شبکه حدود چند دقیقه (حدود ۶-۱۲ دقیقه) زمان نیاز است. اتریوم برای افزایش سرعت و ظرفیت، به راه‌حل‌های لایه ۲ متکی است.بسیار سریع با زمان بلاک ~۴۰۰ میلی‌ثانیه و توان پردازش بالقوه تا هزاران تراکنش در ثانیه. سولانا به لطف PoH تراکنش‌ها را تقریباً بی‌درنگ پردازش می‌کند و به یکی از پرسرعت‌ترین شبکه‌ها تبدیل شده است.
هزینه و کارمزد تراکنشکارمزد پایین – به دلیل معماری بهینه و تفکیک توکن گس، هزینه تراکنش‌ها در Berachain ناچیز است. مدل سه‌توکنی کمک می‌کند ازدحام شبکه تأثیر کمتری بر افزایش کارمزد داشته باشد.کارمزد متوسط تا بالا – کارمزد گس در اتریوم بسته به شلوغی شبکه می‌تواند بسیار بالا برود. افزایش قیمت ETH یا ترافیک DeFi باعث شده هزینه تراکنش‌های اتریوم برای کاربران عادی گاهی گران تمام شود.کارمزد بسیار ناچیز – سولانا برای هر تراکنش هزینه‌ای کسری از یک سنت دلار دریافت می‌کند. معماری مقیاس‌پذیر آن امکان کارمزدهای بسیار کم را فراهم کرده است، هرچند در هنگام ازدحام شدید ممکن است کارمزد اندکی افزایش یابد.
مدل توکن و حاکمیتسه‌توکنی – دارای BERA (توکن گس و استیکینگ)، BGT (توکن حاکمیتی غیرقابل انتقال که با فعالیت به‌دست می‌آید) و HONEY (استیبل‌کوین). حاکمیت توسط دارندگان BGT انجام می‌شود و آنها می‌توانند روی توزیع پاداش‌ها و تغییرات پروتکل رأی دهند. این مدل اقتصاد توکنی خاصی را ایجاد کرده که نقدینگی و حاکمیت را پیوند می‌دهد.تک‌توکنی – اتریوم عمدتاً از ETH به عنوان توکن همه‌کاره استفاده می‌کند (گس، استیکینگ، وثیقه در DeFi). حاکمیت شبکه اتریوم به‌صورت درون‌زنجیره‌ای توسط دارندگان ETH انجام نمی‌شود بلکه از طریق رویه‌های خارج از زنجیره (مثلاً EIPها و رأی‌گیری‌های اجتماعی) صورت می‌گیرد. اقتصاد اتریوم پس از ارتقای EIP-1559 مقداری تورم‌زدایی (سوزاندن کارمزد) دارد و با استیکینگ، ETH جدید به اعتبارسنج‌ها اعطا می‌شود.تک‌توکنی – سولانا از توکن SOL برای پرداخت کارمزد و استیکینگ استفاده می‌کند. حاکمیت سولانا ترکیبی از رأی‌گیری درون‌زنجیره‌ای (برای برخی تصمیمات فنی) و تصمیم‌گیری‌های بنیاد سولانا است. مدل اقتصادی SOL تورمی است (صدور توکن جدید برای پاداش استیکینگ)، اما نرخ تورم سالانه ثابت با گذر زمان کاهشی دارد.
سهولت توسعه و ابزارهاسازگار با Ethereum (EVM) – براچین «EVM-Identical» است یعنی قراردادهای سالیدیتی و ابزارهای اتریومی (مانند متامسک، Truffle, Hardhat) به‌راحتی روی آن قابل استفاده‌اند. همچنین Berachain بر پایه Cosmos SDK ساخته شده که امکان بهره‌گیری از قابلیت‌های ماژولار و ارتباط میان‌زنجیره‌ای (IBC) را فراهم می‌کند. خود پروژه برای شروع، چندین dApp بومی (مانند صرافی غیرمتمرکز BeraSwap، پلتفرم وام‌دهی Bend و پلتفرم معاملات آتی Berps) ارائه کرده تا توسعه‌دهندگان و کاربران جدید یک اکوسیستم آماده در اختیار داشته باشند.اکوسیستم بالغ اتریوم – توسعه روی اتریوم به دلیل وجود اسناد، ابزارها و کامیونیتی بزرگ بسیار تسهیل شده است. طیف عظیمی از کتابخانه‌ها، چارچوب‌ها (مانند Web3.js، Ethers.js)، محیط‌های تست و غیره برای Solidity و Vyper وجود دارد. با این حال، مقیاس‌پذیری محدود لایه ۱ باعث شده بسیاری از توسعه‌دهندگان به لایه ۲ یا زنجیره‌های سازگار با اتریوم مهاجرت کنند.نیازمند یادگیری فناوری جدید – سولانا از ماشین مجازی متفاوتی استفاده می‌کند و قراردادهای هوشمند آن با زبان‌هایی چون Rust و C++ (از طریق کتابخانه Anchor) نوشته می‌شوند. ابزارها و چارچوب‌های توسعه در سولانا نسبتاً پیچیده‌تر بوده و جامعه توسعه‌دهندگان آن کوچک‌تر از اتریوم است. با این وجود، سولانا برای اپلیکیشن‌هایی که نیاز به توان بالا دارند جذاب است و بنیاد سولانا ابزارهایی برای ساده‌سازی توسعه (مثل Solana SDK وCLI) ارائه کرده است.
جدول مقایسه Berachain با اتریوم و سولانا

نکته: Berachain به عنوان یک رقیب نوظهور، از سازگاری با Ethereum (برخلاف سولانا) بهره می‌برد و این باعث می‌شود پروژه‌های DeFi اتریوم بتوانند راحت‌تر به این شبکه مهاجرت یا روی آن مستقر شوند. در عین حال، سولانا و اتریوم هر دو شبکه‌هایی آزموده‌شده با اکوسیستم بزرگ هستند و Berachain باید در عمل نشان دهد که می‌تواند به مقیاس و امنیت آنها نزدیک شود. با این حال، طراحی PoL و مدل سه‌توکنی Berachain یک نوآوری جذاب است که اگر به‌خوبی اجرا شود، می‌تواند در حوزه جذب نقدینگی و کارآمدی سرمایه از هر دوی این شبکه‌ها پیشی بگیرد.

فرصت‌های استیکینگ زودهنگام در Berachain

راه‌اندازی Berachain برای کاربران علاقه‌مند به کسب پاداش و مشارکت در شبکه، فرصت‌های جذابی برای استیکینگ و تأمین نقدینگی در مراحل اولیه فراهم کرده است. چه در دوره تست‌نت و چه پس از آغاز به کار مین‌نت، کاربران می‌توانند با اقدامات مختلفی در این اکوسیستم نوپا سهیم شده و در برابر آن پاداش دریافت کنند. در ادامه به برنامه‌های استیکینگ زودهنگام و نحوه مشارکت و همچنین مزایا و ریسک‌های آن می‌پردازیم:

دوره تست‌نت (Testnet) و ایردراپ جامعه:

  • Berachain یکی از طولانی‌ترین و پرمشارکت‌ترین تست‌نت‌های تاریخ را داشت. طی سال ۲۰۲۴ و اوایل ۲۰۲۵، چندین شبکه آزمایشی (با نام‌هایی چون Artio و bArtio) راه‌اندازی شد که صدها هزار کاربر را جذب خود کرد. تیم Berachain برای قدرانی از مشارکت‌کنندگان اولیه، در زمان راه‌اندازی مین‌نت یک ایردراپ بزرگ BERA ترتیب داد. به طور کلی ۱۵٫۷۵٪ از کل عرضه BERA (حدود ۷۹ میلیون توکن) به اعضای جامعه اختصاص یافت. کاربران تست‌نت که با dAppهای شبکه آزمایشی تعامل داشتند، دارندگان NFTهای Bong Bears (کلکسیون NFT مرتبط با جامعه Berachain)، مشارکت‌کنندگان در برنامه نقدینگی پیش‌راه‌اندازی (Boyco) و برخی پروژه‌های جامعه‌محور همگی مشمول این ایردراپ شدند. این بدین معناست که افرادی که پیش از مین‌نت به براچین ایمان داشتند و در تست‌نت یا تامین نقدینگی اولیه فعال بودند، در روز اول مین‌نت مالک بخشی از توکن‌های BERA شدند. برای دریافت این ایردراپ، کاربران واجدشرایط می‌توانستند به سایت رسمی مراجعه کرده و توکن‌های خود را مطالبه کنند. مزیت این برنامه برای کاربران، دریافت رایگان توکن از یک پروژه آینده‌دار و به‌دست‌آوردن نقش در حاکمیت اولیه شبکه بود. اما یک ریسک/چالش برای کاربران تست‌نت این است که زمان و منابعی که صرف شبکه آزمایشی کرده‌اند ممکن بود در صورت عدم موفقیت پروژه هدر رود – خوشبختانه Berachain به مرحله مین‌نت رسید و پاداش تلاش آنها اعطا شد.

استیکینگ و تأمین نقدینگی در مین‌نت

  • اکنون با راه‌اندازی مین‌نت، درهای فرصت‌های جدید باز شده است. دو مسیر کلی برای کاربران وجود دارد:
    1. استیکینگ BERA به عنوان اعتبارسنج یا از طریق اعتبارسنج‌های غیرمستقیم: کسانی که دانش فنی و مقدار کافی BERA دارند می‌توانند به جمع اعتبارسنج‌های شبکه بپیوندند و با استیک کردن BERA نود اعتبارسنج را راه‌اندازی کنند. اعتبارسنج‌ها بابت تأمین امنیت شبکه کارمزد تراکنش‌ها (که در Berachain عمدتاً سوزانده می‌شود) و کمیسیون از پاداش‌های BGT را دریافت می‌کنند. اگر کاربری نتواند خود اعتبارسنج شود، می‌تواند در صورت فراهم‌شدن قابلیت، BERA خود را به اعتبارسنج‌های موجود واگذار (delegate) کند (مشابه سایر زنجیره‌های PoS) تا به امنیت شبکه کمک کرده و سهمی از پاداش‌ها ببرد. البته در Berachain مدل پاداش متفاوت است و اکثر پاداش‌ها از طریق BGT به نقدینگی‌دهندگان می‌رسد؛ بنابراین انتظار می‌رود بازده مستقیم استیکینگ BERA برای غیرولیدیتورها پایین‌تر باشد و بیشتر نقش تضمین امنیت را ایفا کند. به هر حال، برای کسانی که قصد هولد طولانی‌مدت BERA را دارند، مشارکت در استیکینگ شبکه می‌تواند انتخاب مناسبی برای حمایت از شبکه و دریافت پاداش نسبی باشد.
    2. تأمین نقدینگی و کسب BGT (استخراج نقدینگی): مسیر جذاب‌تر برای اکثر کاربران DeFi، مشارکت در استخرهای نقدینگی و پروتکل‌های مالی Berachain است. همان‌طور که شرح داده شد، تأمین‌کنندگان نقدینگی به‌واسطه مکانیزم PoL پاداش BGT کسب می‌کنند. در روزهای آغازین مین‌نت، Berachain چندین dApp بومی را راه‌اندازی کرده است که فرصت‌های کسب درآمد فراهم می‌کنند – از جمله صرافی غیرمتمرکز BeraSwap (AMM)، پلتفرم وام‌دهی Bend و سکوی معاملات مشتقه Berps. کاربران می‌توانند با تامین نقدینگی در استخرهای BeraSwap (مثلاً جفت‌های BERA-HONEY یا سایر توکن‌های محبوب)، توکن‌های LP دریافت کرده و آن‌ها را در بخش Reward Vaults مربوط به همان استخر قفل کنند. اعتبارسنج‌ها طبق سیاست‌های حاکمیتی، به این خزانه‌های پاداش، BGT تازه منتشرشده تخصیص می‌دهند و در نتیجه تأمین‌کنندگان نقدینگی به طور پیوسته BGT به‌دست می‌آورند. برخی راهنماهای گام‌به‌گام توسط جامعه منتشر شده که به کاربران نشان می‌دهد چگونه با اتصال کیف‌پول (مثلاً MetaMask) به Berachain، در BeraSwap نقدینگی اضافه کرده و سپس از طریق BeraHub (داشبورد مدیریتی شبکه) BGT کسب‌شده را به اعتبارسنج مطلوب خود اختصاص دهند. از مزایای این فرآیند آن است که کاربران اولیه می‌توانند سریع‌تر از دیگران BGT انباشت کنند و تأثیرگذاری بیشتری در حاکمیت و جهت‌دهی پاداش‌ها در آینده داشته باشند. همچنین کسب BGT در مراحل ابتدایی به معنای قدرت رأی بیشتر در تصمیمات مهم شبکه است.

مزایا: استیکینگ زودهنگام و تامین نقدینگی در Berachain می‌تواند بازدهی بالایی به همراه داشته باشد. به دلیل اینکه هنوز بسیاری از کاربران به شبکه وارد نشده‌اند، نرخ‌های پاداش (APR) برای تامین‌کنندگان اولیه جذاب است. این موضوع در جریان جذب نقدینگی پیش از لانچ نیز مشهود بود؛ مشارکت‌کنندگان اولیه عملاً شبکه را به TVL میلیارد دلاری رساندند و انتظار پاداش مناسبی داشتند. علاوه بر بازده مالی، ورود زودهنگام فرصت یادگیری و کسب تجربه تخصصی در یک فناوری نوظهور را فراهم می‌کند که ممکن است در مسیر شغلی یا سرمایه‌گذاری آینده فرد ارزشمند باشد. همچنین کاربران وفادار اولیه در بسیاری پروژه‌ها، فراتر از پاداش مالی، اعتبار اجتماعی و جایگاه انجمنی به‌دست می‌آورند که می‌تواند دسترسی آن‌ها را به اطلاعات و فرصت‌های بعدی تسهیل کند.

ریسک‌ها: با وجود جذابیت، نباید ریسک‌های چنین مشارکت‌هایی را نادیده گرفت. نخست اینکه Berachain هنوز یک اکوسیستم جوان است؛ هرچند حسابرسی‌ها و تست‌نت طولانی انجام شده، اما همواره احتمال باگ یا نقص امنیتی در قراردادهای هوشمند یا زیرساخت شبکه وجود دارد. تأمین نقدینگی در استخرها نیز خطر ضرر ناپایدار (Impermanent Loss) را به همراه دارد – اگر قیمت توکن‌ها در استخر نوسان شدیدی کند، ممکن است ارزش دارایی تأمین‌کننده نسبت به هولد تکی کاهش یابد. همچنین نوسان قیمت توکن BERA به عنوان دارایی اصلی شبکه می‌تواند روی ارزش کل سرمایه استیک‌شده تأثیر بگذارد؛ سرمایه‌گذاران باید آمادگی مواجهه با نوسانات شدید را داشته باشند. در مورد BGT، با اینکه ارزش اقتصادی غیرمستقیم دارد (به‌واسطه قابلیت تبدیل به BERA)، اما چون قابل معامله نیست، نقدشوندگی فوری ندارد و فقط برای کسانی مفید است که قصد درازمدت در شبکه دارند. اگر کاربری تنها با هدف فروش سریع پاداش فعالیت کند، BGT در کوتاه‌مدت چنین امکانی به او نمی‌دهد مگر آنکه تصمیم به خروج دائمی (سوزاندن و تبدیل به BERA) بگیرد. از منظر کلان نیز، همان‌طور که برخی تحلیل‌گران اشاره کرده‌اند، مدل Berachain کسانی را که زودتر وارد بازی شوند، به مراتب بیش از تازه‌واردان منتفع می‌کند. این به معنای آن است که موج‌های اولیه شرکت‌کنندگان ممکن است انباشت BGT و قدرت حاکمیتی زیادی داشته باشند که رقابت را برای مشارکت‌کنندگان دیرتر سخت‌تر کند. البته این امر می‌تواند انگیزه‌ای برای ورود هرچه سریع‌تر کاربران جدید باشد تا از قافله عقب نمانند.

جمع‌بندی

Berachain به عنوان یک بلاک‌چین نسل جدید با ابتکارات فنی چشمگیر – از مدل سه‌توکنی گرفته تا مکانیزم اجماع PoL – در اکوسیستم کریپتو ظاهر شده است. این شبکه می‌کوشد چالش‌های دیرینه‌ای مانند جذب نقدینگی پایدار، کارمزدهای بالا و تمرکز قدرت در شبکه‌های PoS را برطرف کند. هرچند هنوز در ابتدای راه است، اما استقبال چشمگیر جامعه (از تست‌نت تا تأمین نقدینگی اولیه) نشان می‌دهد بسیاری به پتانسیل بالای Berachain ایمان دارند. برای کاربران مبتدی، Berachain فرصتی است تا با یکی از مفاهیم نوآورانه دنیای بلاک‌چین آشنا شوند و حتی با مشارکت در استیکینگ و تأمین نقدینگی، دانش خود را به عمل تبدیل کنند. برای کاربران حرفه‌ای‌تر نیز این پلتفرم می‌تواند عرصه‌ای جدید برای سرمایه‌گذاری، کشت بازده (yield farming) و اثرگذاری در حاکمیت یک پروتکل نوپا باشد. با رعایت اصول مدیریت ریسک و آگاهی از سازوکارهای منحصر‌به‌فرد Berachain، مشارکت در این شبکه می‌تواند هم سودآور و هم هیجان‌انگیز باشد. آینده نشان خواهد داد که آیا Berachain می‌تواند به رقیبی جدی برای اتریوم و سولانا تبدیل شود یا خیر – اما در حال حاضر، حداقل از منظر نوآوری، گامی فراتر از بسیاری از رقبا برداشته است.

سوالات متداول

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.